بازدید: 700 بازدید

قصیده ابن فارض؛ شربنا على ذکرِ الحَبیبِ مُدامَهً

قصیده‌ی زیبای ابن فارض از متون انحطاط و اندلس عرب به همراه ترجمه فارسی آن:

اگر می‌خواهید قصیده ابن فارض را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید

دانلود قصیده های دوره انحطاط و اندلس فقط با ۴۲۰۰۰ تومان

 

شربنا على ذکرِ الحَبیبِ مُدامَهً – سکرنا بها من قبل أن یُخلقَ الکَرْمُ

یقول: دخل حبّ الله تعالى على أفئدتنا وکنا نشواناً بذاته منذ یوم ألست. افاض الله على ألبابنا من المعرفه او من الشوق والمحبه له تعالى والحبیب هو الخالق لأنّه أحبّ أنْ یُعرف فخلق

ترجمه به یاد معشوق دیرین در این میکده دردی کشیدیم به زمانی که نه از تاک رسم و نشانی بود و از تاک نشان باغ

 

لها البدرُ کأسٌ، وهی شمس، یُدیرها – هلال، وکم یبدو، إذا مُزجَتْ، نَجم

یقول: إنّ إناء هذه الخمره مستدیر کالبدر وهی فی تلألؤها کالشمس وساقیها الذی یدیرها على شاربیها یشبه هلالاً فی رشاقه قده و إذا مزجت بالماء تظهر علیها انجم من الحباب.

ترجمه ماه تمام ساغر و خود میخورشید است ساقی ماه رخساری آن را میگرداند و هرگاه این باده با آب در آمیزد تا از حدت و گیرایی آن کاسته شد تلالو حبابهای آن چون اختران پهنه تاریک آسمان تابناک می شود.

 

ولولا شَذاها ما اهتدیتُ لِحانِها – ولولاسناها ما تَصَوّرها الوَهْمُ

یقول: لولا عبق رائحتها و عطرها لما اطلعت على محل بیعها ولولا برق هذه الخمره العتیقه لما خطرت على بال أحد. ترجمه اگر بوی خوش شمیم این باده ناب نبود به میکده راه نمیبردم و اگر نور وجلای این باده نظرها را نمی ربود اندیشه ها نیز آن را درک نمیکردند.

 

ولم یُبْقِ منها الدّهْرُ غیرَ حُشَاشَهٍ – کأن خفاها، فی صُدورِ النُّهَى، کتم

یقول: إن کرّ الأرمنه أفنى هذه الخمره حتى لم یکد یترک منها إلا القلیل کأنَّ ما یظهر منها لقلوب اولى الألباب أشبه بالخفاء و الکتمان.

:ترجمه گردش روزگار از این باده تنها دردی و جرعه ای باقی گذاشته است و این اندک مایه نیز در دل صاحبان خرد و معرفت مخفی و پوشیده شده و چنان در سفالین قلب عارفان جذب شده انگار که خود را مستور داشته است که تنها مکمن آن قلب عارفین باشد.

 

فإن ذُکِرَتْ فی الحَیَّ أصْبَحَ أَهْلُهُ نشاوى، ولاعار علیهم، ولا إثم

یقول: فإن ذکرت هذه الخمره فی الحی فقد أصبح اهله سکارى بها و هذا السکر لیس علیهم بعار. ترجمه اگر در میان فرزندان قبیله نام و یادی از این باده برده ،شود تمام ساکنان آن دیار می زده و مست می شوند و چون این حب خدایی است این جذبه شیدایی نه تنگ است و نه عار.

 

ومن بین أحشاء الدنان تصاعدت ولم یبق منها، فی الحقیقه، إلا اسم

یقول: إن هذه الخمره ارتفعت شیئاً فشیئاً من قلوب العارفین حیث لم یبق من هذه المدامه إلا اسمها. ترجمه و این باده در درون باده نوشانش رسوخ میکند و در قلب آنان محو و جذب میشود به گونه ای که از آن فقط نامی به جا می ماند.

 

وإن خَطَرتْ یوماً على خاطرامر – أقامَتْ بهِ الأفراح، وارتحل الهم

یقول: وإن خطرت هذه الخمره على قلب حزین شجی، فسینزل الفرح والسرور فی جسمه و ارتحل الهم والغم منه.

:ترجمه اگر این باده به خاطر غمزدهای رسد غم رخت بربندد و شادی سکنی گزیند.

 

ولو نَظَرَ النُّدمانُ خَتَمَ إنائها – لأسکَرَهُمْ من دونها ذلکَ الخَتْمُ

یقول: ولو نظر الندماء إلى ختم راووقها لأسکرهم ذلک الختم و یصبحون نشاوى لاحزن لدیهم ولاهم. ترجمه و اگر یاران به ختم صراحی آن باده نظر ،اندازند آن نشان سر به مهری باده آنها را مجذوب و مست می دارد.

 

ولو تــــــضحوا منها ترى قبرِ مَیْتٍ – لعادت إلیه الروح، و انتعش الجسم

یقول: ولو رسوا هذه الخمره على تراب قبر میّت لعادت إلى جسمه المندرس البالی الروح و انتعش و تحرک جسمه وصار حیّاً سلیماً یمشى على أقدامه. :ترجمه اگر جرعه ای از این شراب را بر تربت مردهای ،افشانند جان به کالبد و استخوانهای بی بندش باز گردد و پیکر بی رمقش جریان گیرد.

 

اگر می‌خواهید قصیده ابن فارض را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید

دانلود قصیده های دوره انحطاط و اندلس فقط با ۴۲۰۰۰ تومان

مطالعه بیشتر