بازدید: 704 بازدید

قصیده ابن زیدون؛ أضْحَى التنائی بدیلاً مِنْ تَدَانِینَا

قصیده‌ی زیبای ابن زیدون از متون انحطاط و اندلس عرب به همراه ترجمه فارسی آن:

اگر می‌خواهید قصیده ابن زیدون را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید

دانلود قصیده های دوره انحطاط و اندلس فقط با ۴۲۰۰۰ تومان

 

أضْحَى التنائی بدیلاً مِنْ تَدَانِینَا – وَنَابَ عَنْ طِیبِ لُقیانَا تَجَافِینَا

یقول : أمسى التباعد بدلیلا من التقارب و حل الجفاء مکان اللقاء الطیب.

:ترجمه فراق و جدایی جایگزین وصال گشت و جفا و بی مهری جای دیدارهای خوش را گرفت.

 

وَقَد حانَ صُبحُ البَینِ، صَبْحَنا حَیْنٌ، – فَقَامَ بِنا للحَیْنِ نَاعِینا

یقول: أطلّ صباح البعد و الفراق فکان شبیهاً بقدوم الناعی. :ترجمه کاش هنگامی که صبحدم روز هجران فرا رسید مرگ ما را در کام گرفته بود که اگر دعوت کننده به مرگ ما را فرا میخواند دعوت او را اجابت مینمودیم.

 

مَنْ مُبْلِعُ المُلْبسِینا، بانتزَاحِهِم، – حُزْناً، مَعَ الدّهرِ لا یَبْلَى وَیُبْلِینا

یقول: من یبلغ الذین ألبسونا بهجرانهم رداء الحزن رداء التی لاتبلی و لا تندرس مع الزمن، ترجمه کیست خبر دهد آنان که با رفتن خویش لباس غم به تن ما کردند لباسی که با گذشت روزگار فرسوده نمی شود.

 

أنّ الزّمانَ الذی ما زالَ یُضْحِکُنَا، – أُنساً بقُرْبِهِمْ، قَدْ عَادَ یُبْکینا

یقول: أنّ الزمان الذی کان یضحکنا ویُشعرنا بالإریتاح قرب الجیب قَدْ تَسَبَّبَ بعد ذلک بالبکاء. :ترجمه روزگار که همواره ما را به نعمت مصاحبتشان شاد و خندان میساخت حال باعث گریه و زاری ما شده است.

 

فیظ العِدَى مِنْ تَساقِینَا الهَوَى – فدعوا بِأنْ نَغَضَ، فَقَالَ الدّهرُ آمِینَا

یقول: اغتاظ الأعداء من رؤیتنا نتساقی الحب، فدعوا بأن نغص بهذا الشراب واستجاب الدهر لطلبهم. ترجمه دشمنان از دست به دست گشتن جام عشق و محبت بین ما چنان ناراحت شدند که دعا کردند محتوای جام گلو گیرمان ،کند روزگار نیز گفت ..آمین

 

قانحل ما کَانَ مَعْقُوداً بِأنْفُسِنَا؛ – وَانْبَثَ مَا کَانَ مَوْصُولًا بِأَیْدِینَا

یقول:انحلت الروابط التی کانت تعقد روحَیْنا، و انقطع ما کان یصل بین أیدینا.

ترجمه حلقه محبتی که در دلمان بسته شده ،بود از هم گسست و آنچه هم به دست ما به هم پیوسته بود از هم جدا شد.

 

وَقَدْ نَکُونُ، وَمَا یُحْشَى تَفَرَّقُنا – فَالیَوْمَ نَحْنُ، وَمَا یُرْجَى تَلاقِینَا

یقول: لم نکن بالامس نخشى الفراق، اما الیوم فلا رجاء باللقاء. :ترجمه زمانی ما بودیم و بدون بیم از جدایی ولی امروز ماییم بدون امید دیدار.

 

یا لیت شعری، ولم نعیب أعادتکم – هَلْ نَالَ حَظاً من العتبى أعادینا

یقول: لم نحاول یوماً إرضاء الأعداء، فهل نالوا حظهم من الرضى والإرتیاح؟ :ترجمه هیچ وقت کاری نکرده ایم که باعث شادمان شدن دشمنان شود پس آیا آنان به شادی و سروری

دست یافته اند.

 

لم نَعتَقِدْ بَعدَکُمْ إِلَّا الوَفاءَ لَکُمْ – رَأیاً، وَلَمْ مْ نَتَقَلَّدْ غَیرَهُ دِینـا 

یقول: لَمْ تأخُذْ إِلَّا الوفاء لکم عقیده بعد بعدکم و هذا الوفاء جعلناه لنا دینا. ترجمه پس از شما هیچ عقیده و باوری جز وفاداری به شما نداشته ایم و به هیچ آیین و مذهبی غیر آن گردن

تنهادیم.

 

مَا حَقّنا أن تُقِرُوا عَینَ ذِی حَسَدٍ ینا، – وَلَا أن تَسُروا کاشحاً فینا

یقول: لا نستحق أن یفرح الحسود بما حَلَّ بنا و لا أنْ یُسَرَّ مُبغِضٌ بما وصلنا إلیه. :ترجمه سزاوار نبود کاری کنید که باعث شادکامی بدخواهان و سرور دشمنان ما شود.

 

اگر می‌خواهید قصیده ابن زیدون را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید

دانلود قصیده های دوره انحطاط و اندلس فقط با ۴۲۰۰۰ تومان

 

مطالعه بیشتر