قصیده بحتری؛ صُنتُ نَفسى عمّا یُدنّس نفسی
قصیدهی زیبای بحتری از متون عباسی عرب به همراه ترجمه فارسی آن:
اگر میخواهید قصیده بحتری را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید. دانلود متون عباسی فقط با ۳۵۰۰۰ تومان
صُنتُ نَفسى عمّا یُدنّس نفسی، – و تَرَفَعتُ عن جدا کل جبس
یقول: حفظتُ نفسى و نَزَّهْتُها من کل ما یشوبها و یعیبها وتعالیت إباء عن طلب العطاء و النوال من کل لیتم جبان
روان و جان خود را از هرآنچه که پلیدش کند، بدور داشتم و خود را برتر از آن یافتم که صله و بخشش هر پست زدلی را قبول کنم.
و تَماسَکْتُ حَیْثُ زَعزَءَ نی الدهر – التماساً منه لتعسی و نکسی
یقول: حینما هزتنی و أبتلتنی رزایا الدهر و مصائب الأیام تصبّرتُ و تجلّدت ولم انعطف أمام نوائب الأیام و عواصفها لأن الدهر یطلب شقائی و مذلتی. :ترجمه در آن زمان که روزگار مرا به عزم واژگونی و نگون بختی بلرزاند خود را استوار و محکم داشتم.
بلغ من صبابه العیش عندی، – طففتها الأیام تطفیف بخس
عندى قلیله من المال تکفینی ولیس فیها فضله فالایام کانت بخیله على هذا الزهید من مالی وکانت أنْقَضَتْه بالظلم والإرهاق. :ترجمه عمرم به پایان رسیده است و اندک مقداری از عمر شیرین برایم باقی مانده است که آن اندک مایه را نیز گردون هر روز چون کمفروشان از آن بکاهد.
و بعید ما بین وارِدِ رِفه – عَلَّلٍ شُربه، ووارد خـــمـــــس
. یقول: و یجد فرق بین مَن یَرِدُ الماءَ کل یوم متى یشاء ویشرب تباعاً شربه بعد أخرى وبین من یشرب فی الیوم الخامس بعد ظماء و عطش أربعه ایام .
ترجمه فرق بسیار است بین آنکه هرگاه بخواهد به آبشخور درآید و دوبار از آن خود را سیراب کند و میان آنکس که پنج روز تنها یک بار به آبشخور رود و آب نوشد.
وکأن الزمان أصبَحَ مَحمُو – لأهــــــــــواه ع الأخس الأخَسُ
یقول: فکان الزمان یمیل إلى أخساء فیصافیهم دون الکرام و یدور على مدار حُبّهم. ترجمه تو گویی مهرولطف روزگار از خوبان روی گردان شده و در خدمت بدان و پست ترین مردم درآمده است.
واشترائی العراق خطه مبن – بعد بیعی الشّامَ بَیعَهَ وَکْس
یتابع فی مجیبی إلى العراق و اختیاری العراق الاقامه فیها بعد أن بمعت الشام بقیمه رخیصه وخساره فضیحه
ترجمه بعد از آن که شام سرزمین خود را به اندک مایه ،فروختم خریداری کردن سرزمین عراق خود کاریست زیان آور و نابه جا.
لا تَرُزْنی مُزاوِلاً لإختیارى – عند هذی البَلوَى ، فتُنکِرَ مَسی
یقول: لا تَجَرَّبْنی محاولاً لکیاستى و قدری لان حوادث الدهر غیرت حالی فأصبح ینکرنی من یحاول معرفتى حین رآنی فلا تصاحبنی لأن تصبح نادماً من معاشرتی إذا لا لذهَ عندی.
:ترجمه در این گرفتاری مرا میازمای در حالی که قصد امتحان صبر مراداری، چونکه مرا تلخکام و ناشکیب خواهی یافت و از دوستی و هم صحبتی ام ملال گردی.
وقـــــــدیماً عَهِدْتَنی ذا هَناتٍ – آبیاتٍ على الدنیئاتِ، شُمْس
یقول: فی الأیام الغابره عَهِدْتَنی ذا حضالٍ حمیده شموساً على الدنیات و الرزائل :ترجمه از روزگاران گذشته من شناخت داری که دارای صفاتی بوده ام که از پستیها ابا دارند و سرکش و توسند.
و لقـــــد رابنی نُبُو ابنِ عَمّی – بعد لین من جانبیه وأُنْسِ
یقول: و تجافی ابن عمّی جعلنی فی ریب بَعْدَ أن لمستُ عطوفه وصداقهً من جانبیه و بعد أن انست به مدهً طویله.
:ترجمه بعد از مهر و انس و ملاطفتی که پسر عمویم با من داشت جفاو بی میلی او مرا در صداقت و دوستی اش به شک افکند.
وإذا مـــــــــا جـفیتُ ، کُنتُ حَرِیّاً – أن أرى غیر مُصبح حیث أُمسی
یقول: وإذا جنیتُ کان أجدرُ بی أن اترک مکان الجفاء و أصبح فی مکان آخر و التی رحلی إلى مکان فیه وفاء.
ترجمه چون جفا و غدر از نزدیکان و دوران ،بینم سزاوار است که بار سفر بندم و در آنجا که شامگاهان بوده ام، بامدادان نباشم و رحل اقامت جای دیگری افکنم.
اگر میخواهید قصیده بحتری را به صورت کامل داشته باشید از این قسمت دانلود کنید. دانلود متون عباسی فقط با ۳۵۰۰۰ تومان